#تیام_پارت_159


- منتظرتم.

وقتی گوشی رو قطع کردم با ناراحتی سراغ مامان رفتم و گفتم:

مامان چرا نگفتی با کاوه تلفنی حرف میزنی؟

مامان به شوخی گفت:

چیه؟ می خوای چی کار کنی؟ یعنی کاوه حق نداره با زن عموش که مادر زنش هم هست حرف بزنه؟

با گریه گفتم:

منظورم این نبود، وقتی از بی خبریش گریه می کردم شما چرا نمی گفتین ازش باخبرین.

مامان در حالی که اشکام رو پاک کرد بغلم کرد و گفت:

کاوه نخواست چیزی بهت بگم، دیگه گریه نکن.

- قراره دو روز دیگه بیاد.


romangram.com | @romangram_com