#تیام_پارت_134

به سرعت یه مشت عکس پرت کرد توی صورتم عصبانی تر از قبل داد کشید:

بیا ببین.

باور نمی کردم عکسای من بود که توی دو سه تاشون لباس مناسب تنم نبود، من توی عمرم هیچ عکس لختی نَینداخته بودم.

- نه کاوه من هیچ وقت ...

- ساکت شو.

با زاری گفتم: کاوه به خدا من بی گناهم.

- عشقت از لحظه ای گفت که توی آغوشش بودی، می گفت تو ...

توی حرفش پریدم:

- من هیچ وقت...

- خفه شو

به خودم گفتم به جز اون موقعی که اتفاقی دستم رو گرفت تا نیفتم چیزی بینمون نبود، یعنی چه دروغ هایی گفته که کاوه باورش شده.

romangram.com | @romangram_com