#تیام_پارت_116
سلام، چون ازت دورم منو فراموش نکنی عزیزترینم.
باور نمی کردم اینقدر به کاوه وابسته بشم کاوه همه چیزم شده بود، ولی از این می ترسیدم که جواب آزمایش ژنتیک بد باشه، دو هفته رو با عذاب گذروندم، مامان و فریده که از این موضوع بی اطلاع بودن همش می گفتن:
چرا از وقتی که از تهران اومدی همش تو فکری؟
***
فریده گفت:
عمه شما چیزی به تیام بگید.
مامان با خنده گفت:
من چی باید بگم وقتی از چیزی خبر ندارم
فریده با حالت بامزه ای گفت:
اِ... حواسم نبود، میگم تیام بیا بریم بیرون یه هوایی بخوریم ولی تیام میگه من حوصله ندارم.
مامان در حالی که خریدش رو روی میز میذاشت گفت:
romangram.com | @romangram_com