#تیام_پارت_110

- با کی حرف میزدی؟

- با لاله، همکارمه، همون که قبلاً قرار بود باهاش ازدواج کنم.

به سرعت به سمت پنچره برگشتم و تظاهر کردم که دارم خیابون رو نگاه می کنم و اشکام پایین ریختن، وقتی از جلوی ماشین دستمال کاغذی برداشتم کاوه با تعجب گفت:

داری گریه می کنی؟

- نه

- من که گفتم این موضوع مال گذشته هاست.

- ولی خودِ تو بابت گذشته ها به من شک داری

دیگه چیزی نگفت تا خونه هر دو سکوت کرده بودیم وقتی رسیدیم همه توی اتاقاشون بودن، کاوه با کتاباش سرگرم شد منم روی تختخواب دراز کشیدم، چرا اینقدر روابط ما سرد بود همه دوران عقدشون براشون بهترین دورانِ ولی ما... ، همش تقصیر خودم بود که موضوع رضا رو از کاوه پنهون کرده بودم.

بلند شدم که برم آب بخورم که کاوه گفت:

کجا میری؟

- میرم آب بخورم

romangram.com | @romangram_com