#تیام_پارت_100

بعد از خوردن صبحونه یه دوش گرفتم لباس پوشیدم و به سمت اتاق کتایون رفتم، زن عمو هم اونجا بود ،یه ساعتی اونجا بودم که عالیه خانم وارد اتاق شدو گفت:

تیام خانم صدای موبایلتون رو شنیدم.

وقتی برای جواب رفتم قطع شده بود، 3 تماس ناموفق داشتم دوتاش مال کاوه بود یکیش مال مامان.

شماره خونه رو گرفتم:

- سلام مامان

- سلام خوبی، عموت اینا خوبن؟

- همه خوبن، شما خوبین؟

- ما هم خوبیم، اونجا راحتی؟

- آره، مامان دلم براتون تنگ شده.

- باید کم کم عادت کنی.

- کاری نداری مامان.

romangram.com | @romangram_com