#تیام_پارت_10
از ترس میخکوب شدم با عصبانیت بهش گفتم :این چه طرز رانندگی آقا؟
- ببخشید خانم من اسمم ایمانه
در حالی که با عصبانیت از کنارش میگذشتم گفتم:
- اسمتونو نپرسیدم
یهو جلومو گرفت و با سماجت اصرار میکرد که این شماره منه میشه بهم زنگ بزنین.
- دست از سرم بردار
به سرعت قدمامو تند کردم، از پشت سرم متوجه صداهایی میشدم، برگشتم دیدم رضا یقه پسره رو گرفته و باهم دعوا میکنن به سرعت به طرفشون رفتم.
- رضا ولش کن خواهش میکنم
- برو مدرسه کاری نداشته باش.
ایمانو هل دادو گفت:
- دیگه مزاحم خانم نمیشی فهمیدی؟
romangram.com | @romangram_com