#طلسم_ابدی_(جلد_دوم)_پارت_97

_کیت...زودتر کارو تموم کنید!اون داره میاد!زودتر انجامش بدین!

_منظورت چیه؟!کی داره میاد؟!چه کاریو انجام بدیم؟!

_ماریا....کیت ماریا باید...

کیت چشمانش را باز کرد...باز هم کابوس!

_کیت؟!

کیت خودش را به ایان نزدیک کرد:

_آه ایان....

_من...من خواب بودم..چیزی نشنیدم....تو..بازم کابوس دیدی؟!

_الیزابت!بازم اون ایان!ایندفعه واقعا عجیب بود!اون گفت زودتر انجامش بدین!اون داره میاد!!!من خسته شدم ایان!چرا اون باید کابوس شبانه ی من باشه؟!من


romangram.com | @romangram_com