#طلسم_ابدی_(جلد_دوم)_پارت_8
ایان خندید و گفت:
_آه خدای من!!!!این احمق یه پسر بچه ی تمام عیاره!!!این کار رو فقط یه بچه میتونه برای تلافی کردن انجام بده!!!!
کیت سرش را تکان داد و گفت:
_نه ایان!من واقعا صلاحیت این کار رو نداشتم!!من بیشتر وقتا سرکلاس حاضر نمیشدم و وقتی هم حضور داشتم فقط به فکر فرو میرفتم و تمرین ها رو انجام نمیدادم...این چند ماه اخیر تنها کاری که تونستم انجام بدم تمرکز روی امتحان های تئوری بود!!!!
ناگهان ایان با یاد آوری خاطره ای لبخند زد....
_به چی میخندی؟
ایان کم کم داشت از خنده روده بر میشد....
_کیت....یادته،پارسال....
امتحان تئوری موسیقی رو!؟
romangram.com | @romangram_com