#طلسم_ابدی_(جلد_دوم)_پارت_70

_جیک!!!چند بار باید بهت بگم...دست از سرم بردار!!!

_کیت...کیت صبر کن!

جیک مقابل کیت ظاهر شد و راهش را سد کرد...

_بهت گفتم صبر کن!

_چی از جونم میخوای؟!

_خودتو...من کنار نمیکشم کیت!استفنی گفت تو با من نیستی چون میترسی به خطر بیفتم ولی...من انسان نیستم کیت!من میتونم از خودم مراقبت...

_استفنی اشتباه کرده!من عاشق ایانم جیک!اینو بفهم!!!من بدون اون با هیچکس دیگه ای نمیتونم زندگی کنم!!!

جیک با سکوت نگاهش کرد:

_دروغ میگی!


romangram.com | @romangram_com