#تولد_نفرین_ها_پارت_43
گین:فردا میری نه؟
_برمیگردم
گین:منم بیام؟
_نه گین اگه روزا بیدار باشی ضعیف میشی
اسنو:من باهاشم گین
_فکر کردی من تورو هم میبرم اسنو
اسنو:منو دیگه باید ببری
_اونجا دانشگاهه اگه بفهمن من مار باخودم اوردم دخلم امده
اسنو:من نمیدونم من بایدبیام
_خب پس مجبورم بسپرمت به گین تا نتونی جم بخوری
اسنو:هی!!!!
صدای خنده گین بلند شد منم باهاش خندیدم ولی اسنو اخم کرده بود از قیافه تو همش معلوم بود
romangram.com | @romangram_com