#تولد_نفرین_ها_پارت_20


_ام...بلند شو وبرو زیر اون درخت وایسا

وبه خونه گین اشاره کردم

ماهان:هه همین

_اوهوم

اون با پوزخند بلند شد ورفت زیر درخت

اسنو:یک...دو...سه...

همون موقع کلی بلوط خورد تو سر ماهان اون دستشو گرفت رو سرش ودوید سمت ما

ماهان:درخت سنجابا

_اوهوم

همه میخندیدن دوباره بطری چرخید افتاد رو منو سامان دایی کوچیکم

سامان:کدوم؟

_شجاعت

romangram.com | @romangram_com