#تولد_نفرین_ها_پارت_12


اسنو:دلم میخواد با دندونام چشاشو در بیارم

_خب بابا حالا همینم مونده تو غیرتی بشی

اسنو:اخ اگه الان گین اینجا بود...پدر این رو در میاورد

دنیا:بریم ناهار مامانت داره صدا میزنه

_اه..اهان

بلند شدم ورفتم سر میز همه نشستن مامان امد ویه کاسه بهم دادم گوشت خام بود در گوشم گفت:بزار وقتی همه رفتن برو بیرون بهش بده الانم از سر سفره ببرش

_باشه

بلند شدم رفتم در بیرونو باز کردم

_گین؟گین کجایی؟

در پشت سرم بستم که کسی متوجه من نشه

_گین؟

اسنو:گین؟

romangram.com | @romangram_com