#تلنگر_سیاه_پارت_94
فقط می شنیدم که یکی از پشت سرم میگه : برید.
با شنیدن صدای اهنگ قدیمی که از گرامافون طلایی گوشه ی اتاق بلند شد ، چشمام از ترس گشاد شد
چه اتفاقی داشت میوفتاد؟
سوگل.
با شنیدن صدای یه اهنگ اروم فرانسوی چشمام رو باز کردم.
صدا از بیرون اتاق بود. یعنی کی این اهنگ وهم اور رو گذاشته ؟
سرم رو از روی کوله پشتی برداشتم و درحالی که تو موهای اشفته شده ام دست می کشیدم ،
از جام بلند شدم.
نگاهی به بچه ها کردم.
ساورا و داهی تو بغل هم اروم خوابیده بودن و ساورا دستش رو تکیه گاه سر داهی کرده بود.
و داهی ام جنینی خوابیده بود.
با تعجب نگاهم رو ازشون گرفتم
شبنم و صحرا عین ادم خوابیده بودن ولی..
دلنواز سرجاش نبود. سرجاش یعنی پایین تخت ساهی نبود.
بهترین احتمال رو در نظر گرفتم.
شاید اون داره اهنگ فرانسوی گوش میده.
از اتاق بیرون زدم و با قدمایی اروم و محتاط به سمت صدای اهنگ که با قژ قژ صدای تکون خوردن صندلی همراه بود رفتم.
وقتی دلنواز رو روی صندلی دیدم که روسریش رو دراورده و با موهایی ازاد سرش رو به صندلی تکیه داده و تکون میخوره، چشام به نهایت باز شدگیش رسید.
دلنواز تاجایی که میدونستم از این عادت ها نداشت.
romangram.com | @romangram_com