#تحمل_کن_دلم_پارت_12
گیتارمو برداشتم و شروع کردم به خوندن:
_ باید حرف بزنیم باهم زمان داره هدر میره
نگو باشه برای بعد همین الانشم دیره
من از امروز می ترسم از اینکه انقدر سردیم
باید حرف بزنیم باهم باید این راهو برگردیم
فضای خونه بی روحه منو تو هستیم و نیستیم
فقط گاهی برای عکس پیش همدیگه می ایستیم
ببین جوری سکوت کردی که وقتی هستی تنهاشم
خودت باعث شدی هرشب تو آغوش یه درد باشم
واسه این دردی که دارم بجز تو هیچ چی تسکین نیست
تو هم دردی و هم برام عذابی بیشتر از این نیست
عذاب بالاتر از اینکه عذاب سهم هرسالم
روزا بغض و شبا هق هق تماشایی شده حالم..........
چشام و بسته بودم و میخوندم... تموم که شد چشام و باز کردم و به چشای خمارش زُل زدم.... منتظر بودم چیزی بگه ولی انگار قصد حرف زدن نداره... همینجوری به هم خیره شده بودیم....
به خودش اومد و نقاب قبلیش(خونسرد بودنش) زد و گفت:
_هِییی بد نبودی! ولی بگم زیاد کار داری.... روی اوج صدات باید خیلی تمرین کنی....
_ برای همون یک ساعت بهم خیره شده بودی؟
یه تای ابرو شو داد بالا و گفت:
_ بهت حق میدم... استاد به این خوش تیپی داری بایدم عاشق بشی!ولی بهتره ذهنت و از این چیزای چرت خالی کنی و رویا بافی نکنی....
واااااایی خدا از این مغرور تر هم هست....؟؟؟ چقد غرور دیگه؟؟؟ خُب داشتی نگاه میکردی دیگه؟؟ قبول کننننن
دوست داشتم جوابشو بدم برای همون گفتم:
_ چه خوش خیالید جناب دادمهر! بنده فقط چیزی که دیدم و گفتم غیر از اینه؟
خونسردانه جواب داد:
_ پس قبول داری که داشتی نگاهم میکردی و بهم خیره شده بود؟
وااااااااااایی خدااااااااااااا..
romangram.com | @romangram_com