#تب_آغوش_سرد_پارت_113

همه ی جوونیم مهربونیم توی دستات مرد
سیاه شد
اونی که میخواستم بی تفاوت منو از یاد برد
وقتی که تو رفتی قلب من مرد زندگیم شد تیره
قلبم اینجا بی قراره باز به یادت میگیره
کاغذای شعرم خیس از اشکام شده بارونی
همه وجودم توی این حس شده زندونی
از ٬هادی نارویی»٬
دنیای به هیچکس وفا ندارد
از زبان "چکامه:"
امروز اولین روز کاریم هست.
کلی استرس دارم، از ساعت شیش که ازخواب بیدار شدم استرس کل وجودم
رو گرفته تاالان که ساعت هفت وچهل دقیقه هست.
همه کارمندهای شرکت اومدن ولی هنوز رئیس تشریا نیاورده.
کمو بیش ی با کارمندهای زن آش نا ش دم وگفتن که رئیس ش رکت ین آدم
ترسناک و بد اخلاق هست همین تعریا ها بیشتر منو مضطرب کرد.
همون طور که پروانه توضیح داده بود کار من چن کردن جلسه ها وقرارها بود
ومنشی مخصوص رئیس بودم
کار به ظاهر آسون بود ولی درکل سخت بود.

romangram.com | @romangram_com