#سورنا_پارت_40
-عجب باید به شما جواب پس بدم؟؟؟
ویکدفعه دادزد:بکش کنار
چنان قلبم چسبید به حلقم که پامو سریع برداشتمو واون هم رفت پووووفففففففف عطرشو هلینا دوید سمتم وگفت:
-چیکار کردی دیونه؟؟؟
-نمیدونم یهو به سرم زد
-حالا میندازتمون
-غلط کرده .
یکدفعه صدایی از پشت سرمون اومد
-وقتی انداختمت میبینی کی غلط کرده
وای فهمید رفت سمت میزش وسوییچ ماشینش رو برداشت ورفت .
هلینا لپش رو کشید وگفت:
-دیدی چی شد کاش زبونت رو نگه میداشتی .
یهو در کلاس باز شد وگفت:
-درضمن به پر وپاچه من نپیچ که بد میشه به نصیحت ها دوستت گوش کن من شاید اونی نباشم که هستم .
ودر رو محکم به هم کوبید ورفت .
دیگه نطق نکردم عجب جذبه ایی داشت
عصرشد با جنسیسم رفتم خونه وتمام جریان رو با اب وتاب برای هانیه تعریف کردم واون هم میخندید در اخر هم گفت امان از دست تو ورفت تا شب به تلافی فکر میکردم ولی نمیشه گفت به پر وپاچه من نپیچ فردای اون روز شد .
رفتم سمت پارکینگ اوخی نازی چه ماشینی هلینا ترسید وهمراهم نیومد چندتایی قلوه سنگ اورده بودم دور ماشین رو حسابی نقاشی کردم ورفتم سر کلاس الان یک ماه که میگذره از اون اتفاق همش این استاده پوزخند مرموز میزنه وکاری به کارم نداره وای یعنی خل شده؟؟؟
ولی خوبه تلافی نکرد
---------
سورنا:
کلاس تموم شد ومن هم به سمت شرکتم رفتم وپول های سری بعد پول شویی رو اماده گذاشتم به نفرم زنگ زدم وهمه چیز رو ردیف کردم اسفندیار هم بهم دو محموله قاچاق مواد سپرد که به سلامتی به مقصد رسید وبهم 20 میلیون دلار پاداش داد درسته خودم توی کار قاچاق هستم ولی از من وسایل خونه اس اینجوری خانمان سوز نیست مردم خوششون هم میاد یه جنسی با قیمت کمتر وکارایی بیشتر .
صبح رفتم سر کلاس حسام ورهام هم ندیدم این دوروز کلاس تموم شد امروز تاشیفت ساعت6 عصر بودم حسابی خسته شدم رفتم سمت ماشینم چشمام زد از کاسه کله ام بیرون .وای کی این غلط رو کرده؟؟؟
سریع رفتم دفتر حسینی وگفتم:
-فیلم های دوربین امروز رو بریز این فلش از پارکینگ رو
-واسه چی؟؟؟
-حسینی
romangram.com | @romangram_com