#سورنا_پارت_4


میرتسم اونم حتی رفتنی شه

باز خاطرات تو همین حوالیه

حالم همینه ویه چند سالیه جای تو خالیه

جز تو تمام شهر میدونن حالمو

مثله کبوترم که سنگ ادما شکسته بالمو

بغضم گرفته وقتشه ببارم

چه بی هوا هوای گریه دارم

باز کاغذام با تو خط خطی شد

خدا این حس وحالو دوست ندارم

این قلب بی قرارو از تو دارم

این حسه انتظارو از تو دارم

اسمت هنوز دور گردنم هست

من این طناب دارو از تو دارم

" مرتضی پاشایی-بغض "

***

-گمشو پایین از ماشینم

-وقتی که زندگیمو تباه کردی این حرفو زدی؟؟؟

-بهت میگم برو پایین

-سورنا ترو خدا ببین من ازت باردارم

-خفه شو اولا که من بچه تو کارم نبوده دوما من هیچی نمیفهمم خودتم خوب میدونی پس با اعصابم بازی نکن

-نمیرم

باشدت تمام در رو باز کردم وپریدم بیرون از ماشین ورفتم سمت درب طرفی که نیلوفر نشسته بود

خودش رو جمع کرد عه دختر ِ...

-بازبون خوش میگم گمشو برو تو خونه ات

-نمیرم من عاشقتم ترو خدا

کوچه رو نگاه کردم کسی نبود موقع خوبی بود تا از شرش راحت بشم درب رو باز کردم اسلحه کلتم رو در آوردم وگذاشتم روی شقیقه اش وفشار محکمی دادم .

-ببین نیلو من نه خدا حالیمه نه پیغمبرش افتاد ؟؟کاری نکن یه گلوله حرومت کنما برو خونه ات


romangram.com | @romangram_com