#سکوت_یک_تردید_پارت_49
من هنوز همونم....
اونی که زندگیشو دادن پای تو من بود
من همون دیوونم که هنوز دارم به عشق تو می خونم....
نگاهت همونه نگاهی که میگشت دنبال یه بهونه...
مال دیگرونه دلی که دل بخاطرش با همه بد بوده...
مال من بوده اون زندگی که دیگه نابوده...
آره من اونم...اونی که بین ما تنها مونده...
من هنوز همونم...همونی که بخاطرت تورو همه دراومد...
من هنوز همونم...اونی که زندگیشو داده پای تو من بودم...
من همون دیوونم که هنوز دارم به عشق تو می خونم....
همونم...همونی که بخاطرت تورو همه دراومد...
من هنوز همونم اونی که زندگیشو داده پای تو من بودم...
من همون دیوونم که هنوز دارم به عشق تو می خونم....
(من هنوز همونم مسیح و آرشap) تو طول راه هیچ حرفی نزدیم و فقط آهنگ گوش کردیم....دیگه رسیده بودیم دم خونه که از ماشین پیاده شدم و خداحافظی کوتاهی کردم....رسیدم دم خونه مامان در رو باز کرد و گفت:سلام دختر خوشگلم خسته نباشی...
_مرسیی مامانی وارد شدم و به نیاز و بابا هم سلام کردم و رفتم تو اتاقم...اعصابم خورد بود خییییلیییییی.....واسه چی سر من داد زد...اون کیه که واسه من تعیین تکلیف می کنه!!!!تو افکار خودم شناور بودم که در اتاقم باز شد و نیاز اومد تو....
_نگاه چیه حالت خوبه!!؟؟
_نه تو بگو یه درصد...
_چرا عشقم!؟؟چیشده...اینو گفت و اومد روی تخت کنارم نشست...
_هیچی بابا بازم طبق معمول چلغووووز خان اعصابمو خوورد کرد...
romangram.com | @romangram_com