#سکوت_یک_تردید_پارت_10
سحر همونطور که میخندید گفت:یعنی یعنی تو می خوای بگی خوشتیپ و جذاب نیس!!!!!؟؟؟
_معلومه که نه خیلیم نچسبه از خودراضی فکر میکنه از دماغ فیل افتاده ...
تصمیم گرفتم یکم بخندونمشون بخاطر همین هم از جام بلند شدم و روبه روی بچه ها ایستادم اداشو در آوردم:بهراد بنده ایشالا درد بی درمون بگیره خدا هستم استاد شما امییدوارم ترم خوبی رو باهم در پیش داشته باشیم....
(به حالت عادی برگشتم)و گفتم:اه اه چلغوووووز زششششت
ساکت شدم که متوجه ساحل شدم که تیک گرفته بود و هیی ابروهاشو بالا پایین مینداخت....واااااای خدایا چرا همچین میکنه این!!!!!؟؟
_وااااا چرا همچین میکنی!!؟؟اخییی بمیرم از کی تیک گرفتی گلم!!!؟؟فشار زندگی می دونم...
در جواب حرفم سکوت کرده بود نه تنها اون بلکه همه ساکت بودن...این بار به سحر که نگاه کردم دیدم اونم تیک گرفته...
همونجور که سرم پایین بود پشتمو کردم بهشون و گفتم:برم سرجام بشینم تا این چلغووز گنده بکه رواا.....(دیگه کاملا برگشته بودم)که.....
با دیدنش حرف تو دهنم ماسید....روبه روم ایستاده بود و دست به سینه به من نگاه میکرد...ای واااای یعنی وقتی اداشو در میاوردم این پشتم بودهه!!!؟؟از کی اینجاست!!!!؟؟؟
پوزخندی زد و گفت:چلغووز گنده بکه چیییی!!!!؟؟؟؟و دستش رو پشت لاله ی گوشش برد که یعنی نشنیدم....
من با من من گفتم:رو...روا...روان...نفس عمیقی کشیدم و گفتم روانییی.....
یهو کلاس منفجر شد...
رو به کلاس فریاد کشید:ساااااااکتتتتت
بچه ها ساکت شدن ساکت که چه عرض کنم لال مونی گرفتن اوووهووو جذبه ات تو لوزالمعده ام....
یکمی به من نزدیک تر شد و طوری که فقط خودم بشنوم گفت:آخر ترم مواظب نمره ای که باید از این چلغووز گنده بکه روانیی بگیری باش خانووم کوچولوو...
ازم فاصله گرفت و رفت سر جاش نشست... اما من هنوز تو شوک بودم و با دهن باز به جای خالیش روبه روم نگاه میییکررردم!!!!! ابیی درد بگیییرییی دختررر اخه میمیری یه دیقه لال مونی بگیری!!!؟؟؟بخدا اگه ادای کسیو در نیاری کسی بهت نمیگه لالییا!!!!
با صداش به خودم اومدم...
پوزخندی زد و گفت:تصمیم ندارید بشینید خانووم کیانی!!!؟؟؟
romangram.com | @romangram_com