#شروع_از_پایان_پارت_17


_ برو تهران، میریم خونه ی من

کلیپسمو از رو داشبورد ورداشتم و موهامو جمع کردم بالا،ماشینو روشن کردم و حرکت کردم.

_ آرش دیگه از اون بیسکوییتا نداری؟

_ آرش پلاستیک وبهش بده ،توش میوه هم هست، بخور به آرشم بده

_ خیلی بد میرونی ها

_ خودم میدونم

_ خوب بابا حالا چرا میزنی

خنده ام گرفته بود.

_ چاقو تو کیفم هست،خواستی وردار واسه میوه

شروع کرد به میوه پوست گرفتن،به آرش و من هم میداد.


romangram.com | @romangram_com