#شروع_از_پایان_پارت_136

_ ولی خانم کریمی هیچ نوه ی پسری نداره ، دو تا بچه های دخترش هر دو دخترن .

_ آرش بچه ی پسرشه نه دخترش......

_ پسرش که بچه نداشت.....

یه دفعه رنگ نگاهش تغییر کرد و با حالت غمگینی ادامه داد :

_ بیچاره خانم کریمی چند سال پیش عروسش و از دست داد و همین چند روز پیش هم پسرشو.....

با ناباوری گفتم :

_ پس بچه شون چی ؟ آرش ؟

_ گفتم که اونا بچه نداشتن......چند سال پیش عروسش تصادف کرد و مرد .........پسرش هم دو هفته پیش ایست قلبی کرد و مرد ، از وقتی زنش مرده بود قلبش مشکل پیدا کرده بود.......

اشکام از گوشه ی چشم راه خروج و پیدا کردن و جاری شدن ، همونجا به در تکیه دادم و نشستم رو زمین ،

_ اوا خانوم چی شد ؟ حالتون خوب نیست ؟

فرزاد که تا الان از دور بهمون نگاه میکرد خودشو بهم رسوند و کنارم زانو زد :

romangram.com | @romangram_com