#شروع_از_پایان_پارت_121


با لکنت جواب دادم ،

_ کیانا.......کیانا هدایتی........

_ خوب الان خونه نیست ، سر کاره ، میتونم بپرسم باهاش چیکار دارین ؟

_ باید.......باید با خودشون صحبت کنم.......

در حالیکه در ماشین وباز میکرد یه بار دیگه سر تا پامو نگاه کرد ،

_ هر جور مایلین.......خداحافظ شما.

_ خیلی ممنون خانوم همایون فر، خدا حافظ.........

سریع سرشو برگردوند طرفم ،

_ تو از کجا میدونی من خانوم همایون فر هستم؟.......از مادرش هم برات گفته؟باید خیلی با هم صمیمی باشین......

_ نه نه........من فقط حدس زدم.......


romangram.com | @romangram_com