#شطرنج_شکسته_پارت_32
- از رفتارهایی که قبلا ازش دیده بودم بعید نبود اینجوری رفتار ک
.
- چکار باید بکنیم قربان؟
سورنا به مبل تکیه داد- دو سه روز دیگه با هم دوباره می ریم خو
ش.به هر شکل...اون خبردار می شه.
نگاهی به آران کرد و ادامه داد- خب...آدم سرسختیه.از وقتی که خواهرش رو کشتن سرسخت تر هم شد.
- خواهرش؟
- مگه خبر نداری؟
-
...
- خب...یه کم جریانش طولانیه...حالش رو داری؟
- من مشکلی ندارم.
سورنا دستش را روی دسته چوبی مبل گذاشت- خب...نزدیک چهارسال پیش، یه نفر،سرهنگ تهرانی رو ترور کرد.سرهنگ داشت روی یکی از پرونده های بزرگ مواد مخدر که به مسعود مظفر منتهی می شد کار می کرد که یه روز صبح ماشینش منفجر شد و چند دقیقه بعد دخترش هم با شلیک یه گلوله به سرش کشته شد. طبق تحقیقاتی که برادر سرگرد رضایی،افشین رضایی انجام داد دختری به اسم یگا
رنجبران این کار رو کرده بود.یگا
رنجبران خواهر سرهنگ دوم یاشار رنجبران که اون زمان سرگرد بود.پرونده ش به اسم کلت طلایی توی اداره معروف شده بود چون قاتل یعنی همون یگا
رنجبران از یه کلت طلایی استفاده می کرد.یگا
که یه زمانی فکر می کرد یاشار رو کشته ماموریت می گیره که ارتین و افشین رو بکشه.اما اونکار رو نمی ک
romangram.com | @romangram_com