#شاه_شطرنج_پارت_33

روي مبل دراز مي کشم و کش دار مي گويم:
-من؟ من سايه موتمني. تو منو مي شناسي؟
صدا هوشيار و تيز مي شود.
-خانوم موتمني حالتون خوبه؟
زمزمه مي کنم:
-اون جا قبرستونه؟
به تندي مي گويد:
-کجايين شما؟ تنهايين؟ چي شده؟
با انگشت ضربه اي به پيشاني ام مي زنم.
-اوهـــوم. اين جا خونمه. تو مي دوني چطور ميشه رفت قبرستون؟
سکوت مي کند.
-م*ش*ر*و*ب خوردين؟
مي خندم.
-آره، جات خالي!

romangram.com | @romangram_com