#شب_سراب_پارت_145

باز کنید مریض دارم
آقای دکتر جمعه ها مریض نمی پذیرند
دستم به دامنتان زنم دارد از دست می رود
گفتم آقای دکتر جمعه ها مریض نمی پذیرند
شما را قسم می دهم به خدا از راه دور آمده ام نا امیدم نکنید
صدایی از دور به گوش رسید به من نشنیدم چی گفت یا پرسیدکه پیرمرد گفت
میگه زنش دارد میمرد مدتی سکوت شد و بعد صدای پای محکمی مثل راه رفتن یک صاحب منصب ارتش به گوش رسید و در با صدای خشکی رو پاشنه چرخید و باز شد
آقای دکتر جلو ایستاده بود و پیرمرد پشت سرش
سلام آقای دکتر دستم به دامنتان زنم دارد از دست می رود
سلام چشه
خونریزی آقای دکتر دو روز خون میره
زاییده
نه نزاییده ...چه بگویم چطوری بگویم
چند ماهه حامله بود پا به ماه بود
نه آقای دکتر تازه بود ویار داشت
خانه ات کجاست
گفتم از کجا آمده ام وکجا می خواهم ببرمش
اوووه اوووه اینهمه راه برو درشکه بیار
دویدم دنبال درشکه تا برگردم کیف به دست توی حیاط وسیع اش قدم می زد وقتی توی درشکه نشست و به پشتی درشکه تکیه داد نگاهی توی صورتم کرد و پرسید
چند وقته عروسی کرده ای چند تا بچه داری
توضیح دادم دست پاچه بودم صدایم می لرزید
گفت نگران نباش حالا دیگه نگرانیم فقط محبوبه نبود بلکه نمی دانستم چه جوری موضوع گوشواره ها را باهاش حل کنم آیا قبول می کند که حق القدم خودش را بردارد و بقیه بهای گوشواره ها را به من بدهد
محبوبه را معاینه کرد عرق شرم بر پیشانی من نشست جلوی چشم خودم همه جای زنم را دید مادر از اطاق بیرون رفت تاب نگاه کردن نداشت ای زن لعنت بر تو که با ما چه کردی با دستش محکم زیر شکم محبوبه را فشار داد به اندازه یک کاسه خون ریخت بیرون لخته لخته دکتر سرش را تکان داد دل من فرو ریخت روی طاقچه دواهایی که حکیم قبلی داده بود دیده می شد
بیار ببینم چی خورده
همه را آوردم یکی یکی نگاه کرد دو تا را برداشت گذاشت کنار اینها را باز هم بخورد نسخه نوشت یک نسخه طولانی تر از قبل تقویت اش باید بکنید پدر خودش را در آورده قرص آهن نوشتم بخورد ویتامین نوشتم شربت تقویت نوشتم خودش را با صابون بشوید تا عفونی نشود این کهنه ها را بعد از شستن با اطوی داغ اطو کنید حمام می رود تو خرینه نرود آلوده است تو هم فعلا کاری به کارش نداشته باش دندان روی جگر بذار تحمل کن تا زخم اش خوب شود تو هم باید تمیز باشی تو هم خودت را بشور دیگه بقیه دست خداست این ها کاریست که از دست ما بر می آید یا الله
دلم شروع کرد به تاپ تاپ زدن چه جوری گوشواره ها را پیش بکشم خدا جراتم بده خدایا کمکم بکن
آقای دکتر صدایم لرزید چه بگویم
برگشت نگاهم کرد
خیلی دوستش داری

romangram.com | @romangram_com