#ثروت_عشق_پارت_182


- بیا درو برام باز کن. مگه نمیگی خونه ای؟

- شهاب.... من.... من راستش...

- سمانه واقعا برای خودم متاسفم.

- شهاب.... من توضیح میدم.

- توضیح؟ چه توضیحی؟ چیرو میخوای توضیح بدی؟ ها؟

- وای شهاب تو رو خدا آروم باش. ببین من تا بیست دقیقه ی دیگه اونجام. همین جا بمون باشه؟

او گوشی را قطع کرد و من با ناباوری به موبایلم خیره شدم. سپس سریع لباسامو عوض کردم و به هال رفتم. فرانک با دیدن وضع آشفته ی من و لباس های بیرونم گفت:« صبح به خیر. جایی میری؟»

- فرانک میشه خواهش کنم ماشینو بهم قرض بدی؟ کار واجبه.

romangram.com | @romangram_com