#سایه_پارت_73
- باز چي شده؟
- هيچي ؟ كليد خونه رونداشتم يكساعت نشستم و به مخم فشار اوردم چيكار كنم ؟
- خوب حالا چكار كردي؟
- هیچی !مجبورم بعد از كلاس برم خونه خودمون ،توي كشوي درایورم كارت ويزيتش رو دارم ،بهش زنگ ميزنم
- آخه خنگول ،كسي هم هست شماره تلفن همسرش و نداشته باشه ؟
با اکراه به تندی گفت:
- نازی !اون همسر من نيست !
- چه بخواي چه نخواي همسرته ،پس بهتره لجبازي وکنار بذاري و اينقد زندگي و به خودت تلخ نكني
با اندوه گفت :
- خودشم منو به همسری قبول نداره ، ميگه تو فقط یه مهمونی !
- مهمونم كه باشي بايد شماره ميزبانت و داشته باشي ،چون لازمت ميشه
-گفتم که دارم ،توی کشو درایورمه
نازنين روي پيشاني خودش كوبيد و گفت :
- آخ كجايي داداشي بياي ببيني چه به روز سايه اومده ؛......عزیزدلم !حالا اومديم و ساغر اتاقت و تميز كرده باشه و كارت ويزيت وانداخته باشه آشغالي اونوقت می خوای چكار كني؟
بهش گفتم دست به اتاقم نزنه -
شنوهه !! - به كي ؟... ساغر!......نه كه اونم خيلي حرف
- حالا توهم هی همه درهاي دنيا رو روي من ببند ،اصلا مي مونم خونه خودمون اونم از خداشه
- خوب اينم یه حرفيه ،عروسي كه يه روز بعد از عروسيش برگرده خونه باباش واقعا كه محشره ،ببينم ! امروز كلاس نداره؟
- چه ميدونم ،توهم قاط زديا من ميگم شماره اش وندارم ،تو از برنامه كلاسيش ميپرسي؟ تازه گفته تو دانشگاه از صد متري منم رد نميشي
- اههههه،اينم كه ديگه شورشو درآورده ،آخ که چقد دلم می خواد یه روز بزنم تو برجکش تا حالش جا بیاد....
-حالا بيا بريم سر كلاس تا ببينيم بعد چي ميشه
romangram.com | @romangram_com