#سایه_پارت_27
- مگه هنوز نرفتي خريد؟مامان كه خيلي وقت پيش بهت پول داد
- تو كه اخلاق منو ميدوني ،دوس ندارم تنهايي برم خريد ،مامانم كه اين روزها حوصله خودش و هم نداره چه برسه خريد .توام كه خودت و تو اين اتاق زنداني كردي و فقط غصه ميخوري
- مگه قرار نبود همراه سودابه بري؟
- سودابه رفته مسافرت و چند روز ديگه برميگرده
- عزیزدلم غصه نخور ،مگه من مرده باشم بذارم خواهر نازم به خاطر یه چیز بیخود ناراحت باشه ، با نازنين هماهنگ ميكنم عصر سه تايي میريم خريد ،خوبه؟
- نه !..... با نازنين نه
-چرا؟
- دوست دارم دوتايي با هم باشيم وقتي نازي همراهمونه يادتون از من میره
خنده اي كرد و نيشگوني از لپش گرفت وگفت:
- اي حسود!
- خوب دروغ كه نميگم ، شما اينقدر حرف برا هم داريد كه هيچوقت تموم بشو نیست
- بسیار خوب ! عصر دوتايي با هم ميريم ولي بايد يه چيز خوشگل هم براي من بخري
- تو با اون نامزد خرپولي كه داري چه نيازي به كادوي من داري؟
غمگین وکمی عصبی گفت :
- ساغرجان ! اون نامزد من نيست
- سايه توواقعا آرمين و نميخواي؟
- چرا بايد اونو بخوام !
- سايه باور كن توخيلي خنگي ،اگه پسري به جذابي و خوشتيپي آرمين خواستگارم بود يه لحظه هم شك نمي كردم و بهش بله رو ميدادم
- خواهرِ من ! همه چيزکه خوشگلي و خوشتيپي نيست !
- آرمين مرد كامليه كه هر زني آرزوشو داره
- اما من اون زني نيستم كه آرزوي مردي مثل آرمين و داشته باشم
romangram.com | @romangram_com