#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_103

—یکی عینشوبرات میخرم.
پامو به زمین کوبیدم:من موبایل خودمومیخوام.
لبخندکجی زد:شدی عینه این بچه های دوساله که شیرمیخوان
—وایساببینم،از کجا معلوم که راست میگی؟
دست کردتوجیبش ازبین کارتاش یه کارت بیرون کشید به طرفم گرفت ازدستش کشیدمش کارت سوخت بود.
—دفعه ی بعد موبایلتوبت میدم کارت سوختمومیگیرم.دوهفته دیگه همین جاباش.
زیرچشمی بهش نگاکردم کثافت این همه زری زری که باهام کرد اصلن نگام نکرد منوباش که فک میکردم تیپم خیلی پسرکشه.داشت درختای اطرافو نگا میکرد عینک دودیشو ازتوجیب تیشرتش دراوورد وبه چشماش زد.اَه لامصب چه بش میومد.یکی ازهمون پسراکه وسطی بازی میکرد اومدکنارم،توپش زیربغلش بود:خاله میای وسطی؟
لبخندی زدم،دستشوگرفتم وبه سمتشون رفتم.کیفمو روچمنا انداختم.گروه ماوسط بود همشون منه بدبختو نشونه گرفته بودن به اونطرف پارک نگاه کردم یاروهه داشت به بازی ما نگامیکرد.منم که جوگیر با حرکات آرتیستی خیلی قشنگ جاخالی میدادم.احساس کردم داره به طرفمون میادکناریکی ازپسرا ایستاد:عموجون میخوای اون خانوم رو برات بزنم؟
به من اشاره کرد،پسره هم که خرکیف نیشش بازشد.توپو به یاروهه دادیه لبخند خبیث رولباش بود.آب دهنموقورت دادم.توپوچندبار به زمین کوبید.هول شدم،دستشوبه عقب برد ومحکم به طرفم پرت کرد تاخواستم خودموجمع وجورکنم توپه محکم به شکمم کوبید.از درد یه لحظه توخودم جمع شدم.کثافت پوزخندی زد.بعدم باقدمای بلند به سمت ماشینش رفت.روچمنا نشستم دستم روشکمم بود.دستت بشکنه الهی بوفالو.
یکی از پسرا اومدکنارم:خاله چت شد؟
ازجام بلندشدم.بیشعور ازم معذرت خواهیم نکرد.لپ پسر رو کشیدم وگفتم:چیزی نشد عزیزم.
به سمت خونه راه افتادم،حالا برو برام یه موبایل جدیدبخرتاجونت دراد.دستموداخل کیفم کرد.کارت سوختشوبیرون اووردم.اسم کوفتیش. دانیال بود........دانیال نیکزاد.کارتشوتوکیفم پرت کردم،علاقه ی شدیدی داشتم به یکی کرم بریزم


romangram.com | @romangram_com