#سنگ_هم_خواهد_شکست_پارت_101

این آخریه بود.توپ دست یکیشون بودیه هیکل گنده ای داشت سه برابرمن بود،با نیش بازنگام کرد.آب دهنموقورت دادم.توپوپرت کرد.خوردبه بازوم پسرای کنار زمین همه پنچرشدن.لبخندتصنعی زدم:عیب نداره.دوربعد.
مارفتیم کنار.توپ دستم بود پسریوقوره وسط بود منومیزنی گوریل الان یه جوری میزنمت که تاباکارتک جمت کنن. دستموعقب بردم وتوپوبه طرفش پرت کردم کثافت جاخالی داد.پسره که کنارم بود گفت:خاله محکمتربزن.توپ اومددستم به اونطرف پارک نگا کردم چشام چارتاشدپسره اومده بود.شیش هفت متراونورتربودهنوزندیده بودم لبخندشیطانی زدمودورکش. کردموتوپوبه طرفش پرت کردم.محکم خورد به کلش بدبخت کپ کرده بود چشمشوچرخوند که منودید.لبخندخبیثانه ای زدم.پسرا عین فشنگ رفتن توپواووردن باقدم های بلندی به طرفم اومد.به بچه نگاه کردم:خب دیگه بچه ها فعلن بای.
عصبی نگام کرد:انگار وحشی بازی توذاتته نه؟
—عیب نداره تخلیه عصبی کن.
دندوناشوروهم فشارداد:حیف که دختری وگرنه یه جوردیگه تخلیه عصبی میکردم.
اگه آراد بود تا الان به چیزخوردن افتاده بودم.بهش نگاکردم قدم دقیقن تاسرشونش بود
.شلوارکتان مشکی وتیشرت سفید جذبی که هیکل چهارشونشوقشنگ به نمایش گذاشته بودتنش بود.پوزخندزدم:اِ مگه توام بلدی کتک بزنی؟
—بچه که زدن نداره.
رو سنگ فرشای پارک ایستاده بودم یه پسربچه داشت می دوید که به یاروهه خورد..بچهِ پخش زمین شدبه جیب شلوار پسره نگا کردم آویزموبایلم معلوم بود.لبخندشیطانی زدموتاحواسش به پسره بود آویز موبایلموآروم بیرون کشیدم وسریع انداختمش توکیفم.یاروهه کناربچهِ زانوزدیه لبخند رولبش بوددست بچهِ رو گرفت:چیزیت نشدعموجون؟
بچهِ ازرو سنگ فرش بلندشد:ببخشیدآقا.
یاروهه یه لبخندخوشگل زد که دلم ضعف رفت:اشکال نداره،بیشترمراقب باش.
پسر به حالت دو ازمون دور شد.تودلم خندیدم حالا اگه آراد بود بچه هرو نصف میکرد.روبروش ایستادم.دست کرد داخل جیبش به زور جلوخندموگرفتم.:میشه زودتر لطف کنی وموبایلموبدی.
قشنگ معلوم بود هول شده دستی به موهای خرماییش کشید.دستشو کرد تواون یکی جیبش.تودلم داشتم قاه قاه میخندیدم.باید بخاطره اون دفعه که سرم گذاشته بود حالشومیگرفتم.صداموبالابردم:چیه باز میخوای سرکارم بذاری؟

romangram.com | @romangram_com