#سنگ_قلب_مغرور_پارت_57

ـ پروانه جونم توروخدا قهر نکن. به خدا حواسم نبود. به خاک مامانیم دارم قسم میخورم. من فراموش نکردم یعنی ...فراموش کردم نه با منظور......یعنی ...

ـ باشه بابا.حالا چرا گریه میکنی ؟ میخواستم یه کم حالتو بگیرم.

ـ گمشو .کصافط.باشه حالا یک حالی من از تو بگیرم. صبر کن فقط...

ـ حالا تا نیم ساعت دیگه میای؟

ـ نیم ساعت دیگه؟ جان من پروانه.!؟ من چطوری روی مخ این آقا غوله برم که بهم مرخصی بده؟ اصلا کی جرات میکنه بره پیشش با اون گندی که من زدم........

ـ چی میگی مهرا؟ کدوم گند؟ باز چه غلطی کردی؟

اوه اوه .پروانه خبر نداشت. وای چه سوتی بدی دادم. بهتره زود قطع کنم.

ـ اِااااا. هیچی..... ببین من خبرشو بهت میدم. تو با عزیز آماده باشین قول میدم به موقع بیام. خدافظ

گوشی رو قطع کردم. با خوم آروم شروع به حرف زدن کردم.

***

اًه گندت بزنن دختر..... حالا چه غلظی بکنم. هه فکر کن برم دوباره پیشاون آقا غوله بگم مرخصی بده.... بعد اونم خوشمزه بازی دربیاره و بره روی اعصابم.من بزنمم به سیم آخر و از شرکتش بزنم بیرونو برم خو.........

ـ تا نرسیدی خونه فیلمو بزن عقب. جای رفتن به اتاق آقا غوله بگو توی پارکینگ دیدیش.

60مترپریدم هوا... برگشتم در حالیکه دستم روی قلبم بود .


romangram.com | @romangram_com