#سفر_به_دیار_عشق_پارت_24

با لحن غمگینی میگم: شاید دلیلش اینه که تو هنوز امیدی داری ولی من ناامیده ناامیدم... شاید تو هنوز چیزایی داری که برات با ارزشن ولی من هیچی برای از دست دادن ندارم

برای اولین بار نگاهش پر از ترحم میشه و میگه: مگه جرمت چیه؟





اشک چشمامو پر میکنه و میگم: بزرگترین جرمه دنیا میدونی چیه؟

سرشو به نشونه ی ندونستن تکون میده

من با یه لحن غمگین میگم: بیگناهی.. و من امروز محکوم به این جرمم

تو نگاهش ناباوری موج میزنه

-اگه به جرم بی گناهی گناهکار شناخته بشی و هیچ کاری هم نتونی کنی لحظه به لحظه نابودتر میشی

پسر: حرفاتو نمیفهمم

-حق داری، اگه میفهمیدی جای تعجب داشت

بعد زیر لب میگم:


romangram.com | @romangram_com