#اس_ام_اس_پارت_19
اون: ای خائن! داری تلافی می کنی دیگه! پس منم به وقتش تلافی می کنم! تو ازدواج کردی؟
من: حالت خوبه؟ من با این سن کمم! ازدواج؟ نه بابا! تو چی؟
یه جورایی اگه ازدواج کرده بود احساس می کردم داره سواستفاده می کنه و از خودم متنفر می شدم ولی اگه مجرد باشه مشکلی نداشتم...
اون: نچ بابا! بی خیال! زندگی کن! من دوست دارم تا آخر عمر مجرد بمونم!
من: جووونم تفاهم! کاملا باهات موافقم! اگه خودت باشی ادای زندگی کردن رو درنمیاری بلکه واقعا زندگی می کنی! حالا فردا برنامه کجا رو دارین برای گردش؟
اون: فردا میریم سورتمه و کارتینگ!
من: ما هم فردا برنامه ی سورتمه و کارتینگ داریم!
اون: بازم فردا ممکنه همو ببینیم ولی...
من: همدیگرو نشناسیم! یعنی ممکنه باهم تو کارتینگ مسابقه بدیم ولی نفهمیم؟
اون: آره اونم امکان داره ولی مهم اینه کی میبره!
من: قرار نیست که بدونیم چون اگه بدونیم که برده یه جورایی سوتی دادیم و همدیگرو میشناسیم! راستی من حس فضولیم به کار افتاده میشه یه سوال بپرسم؟ فقط همین سوال!
اون: مشکوک میزنی! بپرس؟
من: چشمات چه رنگیه؟: دی
واقعا میخواستم بدونم! حداقل یه راهنما باشه که همیشه دنبال پسری با اون رنگ چشما باشم! هرچند سوال بی موردی بود!
اون: (شکلک تعجب 4تا)هان؟ این سواله آخه تو میپرسی؟
من: خوب چیه؟ اینم یه سواله مثل هزارتا سوال دیگه! باید یه نشونی داشته باشم و همیشه دنبال پسری به اون رنگ چشما بگردم!
اون: (علامت خنده 3تا)تو خیلی خیلی بامزه و شیطونی و البته فضول!
من: هی هی! اولا لقبای خودتو به من نده دوما بحث رو نپیچون! (شکلک بدجنس)
اون: شیطون! ای کاش میشد الان قیافه ی تخس و شیطونتو ببینم! خیلی خوب تو هم باید در ازای جواب این سوال جواب سوال منو هم بدی!
ناخودآگاه بدون توجه به این موضوع که این پسر منو نمیبینه یه تای ابروم رفت بالا!
من: خیلی خوب بستگی داره سوال چی باشه؟
اون: الان که اون سوال مهم نیست چون الان هیچ سوالی ندارم بمونه برای روز مبادا! بگذریم من چشمام آبیه!
romangram.com | @romangram_com