#رز_خونی_پارت_2


قیافه ام برای اینکه دوباره خانواده امو میبینم ... این دفعه که دارم میام یه شباهتی با اون موقع دارم .

من هنوزم بی پدرم ... اون موقع هم بودم .

یه بغض ناخواسته میشینه توی گلوم و راه نفس کشیدنمو میبنده .... همیشه و همه جا میگم که حقیقت تلخه !!

نگاهی به مش بابا که داره ماشین رو میرونه میکنم .... یه پیکان مدل 70 ابی رنگ .... ولی من اسب هامونرو بیشتر دوس دارم .... خدا کنه که بازم اون اسبا باشن ... البته بعید میدونم که مهراب بزاره باهاشون برم جایی چون همیشه میگه این کار برای یه خانوم متشخصی مثل شما خوب نیست !!

دلم براش خیلی خیلی تنگ شده .

گفتم : مش بابا په کی میرسیم ؟ میخوام زودتر برسم !

گفت : یکم صبر داشته باش ملیحه خانوم .... ماشالا هزار ماشالا خانوم بزرگی شدی واسه خودت . یکم صبر خوب چیزیه !

یه لبخند زدم که باعث شد چشمای بادومی شکلم کوچیک بشن ... همیشه سایه میگفت " قربون اون چشمای بادومیت ملیحه !

اخ دلم الان هوس قربون گفتنای سایه رو کرده .... اه مش بابا یکم زور بزن دیگه !!

مش بابا ظبط رو روشن کرد .... ای قربونت برم من مش بابا که حوصلم سر رفته بود حصابی !!


مهتـــــــــاب ای مونس عاشقـــان

روشنـــــــایی اسمـــــان

مهتــــــاب ای چراغ اسمــــان

روشنی بخش جهــــان


یک هو دیدم مش بابا سریع ظبط رو قطع کرد .... شونه هاش داشت میلرزید .... زیر لب یه سری چیزایی

میگفت که من متوجه نمیشدم ! مگه چی شده ؟؟؟

گفتم : اِ مش بابا چرا نزاشتین بخونه ؟ مش بابا چرا شونه هات داره میلرزه ؟ مش بابا چرا داری گریه میکنی ؟؟ مش بابا یه چیزی بگو حداقل دلمون وا بشه !!

مش بابا گفت : ببخش دخترم یه لحظه یاد اقات افتادم طاهر خان همیشه عاشق این اهنگ بودن

romangram.com | @romangram_com