#رویای_واریا_پارت_99
او خودش نمی دانست چرا ولی مرتب به یان نیش و کنایه می زد شاید وجود پییر را که به لیون امده بود به نوعی پشت و پناه خود می دید .خلاصه تا می توانست عقده هایش را خالی می کرد تا کاملا ً سبک بشود .ولی خوب از طرفی دیگر از اینکه می دید پییر به طور ناگهانی وارد زندگی اش شده و سرسختانه و لجوجانه و را تعقیب می کند کمی دچار ترس شده بود .از سویی دیگر به غیر از یان این مرد بد اخلاق ،مرد دیگری بود تا شاید بتواند به او تکیه کند .واریا از این مطلب کمی احساس راحتی می کرد .
واریا که عقده های گذشته اش را حسابی خالی کرده و هرچه دلش خواست به یان گفت .حالا احساس سبکی می کرد و به همین جهت با خود فکر کرد با گفتن لقبهایی که همکارانش روی یان گذاشته بودند دیگر بیش از این ادامه ندهد و او را ناراحت تر نکند .البته عده ای هم از اینکه می تواند به یان بفهماند که دیگران درباره اش چی فکر می کنند .اتش بسی که در هواپیما برقرار شده بود به پایان رسید .واریا مطمئن بود که یان نسبت به حرکات و حرفهای واریا حس انزجار و تنفر داشت .
وارای به عنوان اخطار به او گفت :اگر بیش از این اسم مرا اشتباهی صدا کنی باعث شک و تردید دوفلوت خواهی شد .حتی در فرانسه هم وقتی دو نفر نامزد می شوند یکدیگر را به اسم صدا می زنند نه مثلا ً دوشیزه و یا اقای ...
-نمی دونم چرا برام مشکه تو را ورایا صدا کنم .
-اتفاقا ً برای من هم همین طور ولی نباید فراموش کنیم که ما در اینجا نقش بازی می کنیم و نباید دستورات پدرتان را از یاد ببریم .
یان خیلی عصبانی گفت :لعنت بر پدر من !تو بهتر از هرکس می دانی که من از اول با این پیشنهاد مخالف بودم .اگر تو هم ادمی منطقی و شایسته بودی درست فکر می کردی مثل من مخالفت می کردی .
یان دوباره با گفتن "منطقی و شایسته" کنایه و نیش دیگری به واریا زد .او در جواب گفت :
-تو نباید فراموش کنی که من با ان پول احتیاج داشتم .
-بله البته ادمها برای پول حاضر به هرکاری هستند .تمام حرفهای یان حاکی از طعنه و توهین بود .
romangram.com | @romangram_com