#رویای_واریا_پارت_12

-مطمئنم که شما می تونید به ما کمک کنید و مشکل ما توسط شما قابله حله .

-پدر خواهش می کنم .یان بلیک ول به التماس افتاده بود

-می تونی ساکت باشی تا من بتونم با فکر خودم این مسئله را حل کنم .

-بسیار خوب فقط برای اخرین دفعه می گم که با شما کاملاًمخالفم و به هیچ وجه راه حل شما رو تائید نمی کنم .

-حالا اجازه می دی کارم رو بکنم ؟و بعد در حالیکه به سمت وایا برمی گشت ادامه داد:

-در این چند ماهی که توی این اداره مشغول به کار شدی دیگه این رو فهمیدی که ما به عنوان بزرگترین و قدیمی ترین وارد کننده ابریشم کشور به حساب می اییم گرچه کارخانه دار نیستیم ولی در آینده نزدیک باید بشیم .حدود ده سال پیش یه آزمایشگاه مجهز ساختیم که در اون بتونیم روی مرغوبترین نوع ابریشم و نحوه به وجود آوردنش و بهبود انواع مختلف ان کار کنیم و همین طور به وسیله آزمایشات مختلف توانستیم راه جلوگیری از فساد آن را پیدا کنیم .من همیشه در آرزوی چنین روزی بودم .البته این کارها از نظر مدیران شرکت مخصوصاًپسرم فقط هدر دادن پول تلقی می شد .

در این موقع نگاهی به یان انداخت و او را سرگرم نوشتن روی کاغذ دید .البته یان ظاهراً نشان می داد که هیچ توجهی به حرفهای پدرش نمی کند در حالیکه با تمام هوش خود اما با نفرت و انزجار از حرفهای پدرش ،با دقت به آنها توجه می کرد .

-با وجود پیش بینی های مآٌیوس کننده ای که درباره تلاش های من می شد داسرد نشدم و با سعی و تلاش خودم و کارشناسانی که براین کار استخدام کرده بودم ريالعاقبت موفق شدیم و توانستینم به وسیله تحقیقاتشان به کشف جدیدی دست پیدا کنیم که با به کار گیری ان انقلاب جدیدی در صنعت ابریشم به وجود خواهد امد .عزیزم اگه بختوام ساده تر بگویم ،باید بگویم که از طریق این کشف جدید ،ابریشم دوام بیشتری پیدا می کند و در اثر مرور زمان از پوسیدگی و تغییر رنگ ان جلو گیری خواهد شد ،حتی به وسیله ان از چروک شدن و چین خوردن ابریشم هم می توان جلو گیری کرد .

واریا حیرت زده گفت:چقدر فوق العاده !


romangram.com | @romangram_com