#روباه_سفید_پارت_42
رومئو:نمیری که؟
_نه
رومئو:باهام میای تو اتاقم پس؟
اوف وای دیرم شده بود وبرای اینکارا وقت نداشتم بی حرف رفتم سمت اتاقش خودشم پشت سرم امد در اتاقش رو باز کردم وکنار ایستادم خودش رفت تو منم رفتم تو پشتم کردم بهش وداشتم از پنجره بیرون رو نگاه میکردم
رومئو:من حاظرم
برگشتم همون سویشرت مشکی وشلوار مشکی که اولین بار دیدمش تنش بود کهنه وکوچیک شده بود براش
_بریم
جلو رفتم واز در رفتم بیرون اونم دنبالم
_راستی نانا والکس کجان؟
رومئو:الکس رفت خونه خوش تا وسایلش رو بیاره نانا هم دنبالش رفت
_تو چرا نرفتی؟
رومئو:میخواستم بمونم خونه
romangram.com | @romangram_com