#رخ_دیوانه_پارت_82
به تازگی چهرش دیدم جالب بعد سه سال بفهمی چه شکلی
البته چند وقت پیش عکس یکی از دوستان چندین سالم دیدم اشنایی با یکی دیگه از دوستام به همین شکل بود
این دوست من خواهر یکی دوستای زمان پانزده سالگی من بوده ما با هم اشنا شدیم همیشه حرف میزدیم نظر میدادیم در مورد پروژه هامون اشکال میگرفتیم
اما پیش نیوده ببینمش کی ببینمش خدا میدون
در مورد محمد مادر پدرم هفت ماه فرصت دادن که حداقل یک اشنایی ساده حضوری پیدا کنیم
امروز دوماه گذشت و پنج ماه از رابطه نیمه احساسی ما
اما کدام رابطه احساسی؟
محمد هیچ وقت نیست همیشه ماموریت یا کوه گله ندارم
اما میتونه وقت بذاره نمیذاره
گاهی که بهش گله میکنم میگه این انتخاب تو پس باهاش بساز
و من به معنا واقعی خفه خون میگیرم
خستم از این زندگی گاهی وقتا چیز هایی میبینم که داغ میکنم
romangram.com | @romangram_com