رمان رخ دیوانه

#رخ_دیوانه_پارت_53

خوب من دوشنبه ها وقت دارم ساعت چهار ادرس مادر گفتن به شما؟

نه متاسفاله

خیلی خوب من اس ام اس میکنم براتون شب خوبی داشت باشی ریحان

شب خوش

و به همین راحتی کلاس های موسیقی من شروع میشه

امروز جلسه سوم یعنی دلم میخوام این حامد بزنم فقط بلد من حرص بده

میدونم خوشش میاد حرصم بده دلیلش نمیدونم

یاد هفته اول اشنایی می افتم چه چطور با رفتار های انسان خر کن رابطه صمیمی دوستانه ایجاد کرد وحالا ادعا میکنه که استاد و شاگردی فراموش نکنم

دوستام میگن عاشق شدی و من توی دلم پوز خند میزنم به افکار دوستام

یادم اولین باری که رفتم خانه حامد قرار شد فرداش باهم بریم خرید کلاس

بماند چقدر من منتظر گذاشت یعنی اگر ادب حکم نمیکرد تا فروشگاه میگفتم کولی بده بهم

باید امروز برم پیشش میگه پیش رفتم خوب البته این تعریف ها بعید از حامد خان همیشه قبل کلاس دعوا درس راحت میده منم گوش میکنم بعد کلاس دعوا کلا خیلی خنده دار ارتباط ما

البته از مردادی ها چند شخصیتی بعید نیست کلا هر کسی مردادی بود دیدم چند شخصیتی

romangram.com | @romangram_com