#ریما_پارت_138
یه نگاهی بهم انداختن و زدن زیر خنده!
با همون حالت گفتم:مرض!چیز خنده داری نگفتم!حالا هم جوابمو بدین!
یکیشون که موهای فر و قهوه ای داشت اومد جلو و گفت:یه وقت نچایی جوجه فکلی!
رایان:نگران نباش کله فر بابا!لباس گرم تنمه امکانش کمه!
انگار خیلی بهش بر خورد که به حالت موهاش توهین کردم!به من چه!میخواست جوابمو بده که ترور شخصیتیش نکنم!
اومد با مشت بیاد تو فکم که اون یکی دستش رو گرفت.
کله فر:ولم کن محمود!بذار بزنم لهش کنم جوجه رو تا بفهمه بزرگتر از دهنش نباید حرف بزنه!
محمود با حالت گنگی گفت:دستت بهش بخوره روزگارت سیاهه!
کله فر با پوزخند گفت:چطور؟نکنه این جوجه فکل هالکه که اگه عصبیش کنم یهو بترکه لهم کنه؟
محمود با صدایی که حالا توش ترس هم موج میزد گفت:خودش هالک نیست ولی کسی که پشتشه اگه عصبی شه از 100 تا هالکم بدتره!
کله فر با تعجب گفت:مگه کی پشتشه؟
محمود با ترس گفت:امروز...شنیدم رئیس به یه نفر دیگه میگفت ..میگفت این شوهر....ژنرال!
کله فر یهو چنان جا خورد که چند قدم تند تند رفت عقب!
هه!
با پوزخند گفتم:فقط اگه دستام باز شه خیلی زود میفهمین که به اندازه ی زنم از منم میشه ترسید!
رایان:دستامو باز کنین!
romangram.com | @romangram_com