#رج_زدن_های_زندگی_پارت_4
يه نگاه به گوشم ميندازم ....هه ...چه بامزه ...تا حالا نديده بودم گوش يه نفر کبود بشه ...توديدي؟
نديدي ؟خوب بيا يه نگاه به لالهء سمت چپ گوشم بنداز ...ببين کبود شده ..يه کبودي قد يه سکه ...درد نداره ..نگران نباش ...بيا دست بزن ...تا بفهمي ..رنگ نيست ..دروغ نيست ...فريب نيست ...
از ديروز انگشت شستم جمع نميشه ...اين ديگه چرا ؟فکر کن ...فکر کن ...
آهان يادم اومد ..اول با مشت ولگد زد ...دستهام رو دور سرم گرفته بودم وتو خودم جمع شده بودم ..تمام ضربه ها روي گردن ودستهام فرود مياومد ...
البته اين ...به غير از لگدهايي بود که روي پهلوم وساق پام فرود مياومد ...خوب معلومه ديگه با اون همه ضربه ...اگه غير از اين بود تعجب داشت ...
پاهام ميسوزه ..تو ميدوني چي بزنم خوب ميشه ؟تتراساکلين ...؟بتا متازون ...؟ويتامين آ - د....
بايد برم داروخانه بپرسم براي زخم چي ميزنن ...
راستي بهم تبريک نميگي ؟يازده تا ضربه کمربند ...
پنج تا ضربه روي رون پام ...چون گفت.... خم نشو وگرنه دوباره ميزنم ...
....خم نشدم ولي.... بازهم زد ...بعد که ديد خم شدم وسر پا نميشم ...چهارتاشم زد رو کمرم ...
دستهامم که حائل کردم ....دوتا هم روي اون ها نشست ....اون وسط مسط ها هم ....يه دونه از دستش دررفت وخورد به ساق پام
روهم ميشه چند تا ؟افرين يازده تا ...نه ده تا ...نه هشت تا ...يازده تا ....
romangram.com | @romangram_com