#پرنسس_بی_احساس_من_پارت_6
اوستا: عه کجا مگه اینجا اتاقش نیس
_ دیدی ک نیستش الان حتما رفته پشت بوم
اوستا: اونجا چیکار میکنه؟
_کلا اموراتش اونجا میگذره
اوستا: اها
_ میدونی خیلی دوست داره بره بیرون اما نمیبریمش
اوستا: برای چی اخه
اخه یه دفه اون اوایل ک اومده بود بردیمش بیرون ...
گمشد تا دو روزم پیداش نبود
عمو کلی دعوام کرد بعد دو روز تو یه پارک پیداش کردم بیهوش افتاده بود
داشت تو تب میسوخت
دیگه از اون موقع بیرون نبردیمش
اوستا: اها
_ فقط مواظب رفتارت باشا عصبیش نکن چون حوصله دعوا مرافه ندارم
اوستا: اوک
رفتیم رو پشت بوم من اون عقب وایسادمو اوستا تنهایی رف جلو خانوم کوچولو با اون هیکل نحیفش میشد گف دوتا استخون گذاشتن یه ملاقه ابم روش انقد ک لاغر بودا
از زبون اوستا...
romangram.com | @romangram_com