#پرنسس_بی_احساس_من_پارت_2
برگشت سمتم
اوستا: به سلام اقا فرزاد گل چه طوری رفیق
_ تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
باهم دست دادیمو بغلش کردم دلم براش خیلی تنگ شده بود ا.لان من پنج ساله ک اومدم پاریسو فقط دوبار دیدمش
ولی بعضی وقتا تصویری صحبت میکردیم ولی خب از نزدیک یه چیز دیگس
اوستا: اومدم یه چند وقتی اینجا بمونم
_راست میگی؟؟
اوستا: ن چپ میگم
_ اینکه خیلی خوبه
وای دلم واست یه ذره شده بود
اوستا: دل منم واست تنگ شده بود
_ چقد تغییر کردی خوشگل شدی
اوستا: خوشگل ک بودم خوشگل تر شدم ولی اره از نظر هیکل تغییر کردم
_خوبه خوبه کم واسته خودت پپسی باز کن
اوستا:
ببینم قراره تا صب منو اینجا نگه داری؟؟
اخ اصلا حواسم نبود این دختره حواس واسم نمیزاره ک
اوستا: دختره کدوم دختره کلک
romangram.com | @romangram_com