#پیغام_عشق_پارت_51
شوک شدم. یعنی مینا مرده بود!!!!
شوک شدم. یعنی مینا مرده بود!!!!
دانیال : کجا رفته؟؟!
شراره : فرانسه
نفسی از روی آسودگی کشیدم
- وایی خدا، داشتم سکته میکردم فکر کردم خدای نکرده اتفافی افتاده
کامیار : کاش مرده بود.
دریا : کامیارر
کامیار مشت روی میز کوبید. چرا این قدر عصبی بود؟؟!!!
فرهود : یعنی به شما هم نگفت که داره میره؟
شراره : جز همون پی ام مشترک دیگه نه
- کدوم پی ام!!؟
شراره : گوشیت رو چک کن
گوشی رو از داخل کیفم در اوردم. از طرف مینا پی ام داشتم.
مینا : سلام دوستان گلم امیدوارم همیشه شاد باشید، من رو هیج وقت فراموش نکنید. من دارم میرم، دلم از الان
براتون تنگ شده، امیدوارم بازم همدیگر رو ببینیم. خداحافظ
دو باری پی ام رو خوندم.
- یعنی کامیار تو هم خبر نداشتی که مینا می خواد بره!!؟
پوزخندی زد.
شراره : واییی چه خنگ هستیم ما
کاوه : چطور مگه؟!
شراره : دیروز رفتار مینا یه جوری بود، حرفاش بوی خداحافظی و رفتن میداد
- ما فکر کردیم، واسه ی این، اون مدلی حرف می زنه که قرار دانشگاه بریم، ممکن از هم جدا بشیم
دانیال : با کی رفته؟!
دریا : با عمه اش
دانیال : حتما یه دلیلی داشته
- دقیقا
کامیار : آخه چه دلیلی داشت، که روی تمام قول هاش پا بذاره؟؟ بی خبر از من و دوستاش بزاره بره!!!
خیلی عصبی بود، البته حق هم داشت، عاشق مینا بود، اما مینا بی وفایی کرده بود. واییی باورم نمی شد انگار تازه
romangram.com | @romangram_com