#پسرای_بازیگوش_پارت_77
_آقا میلاد شمایید ؟
_بله،ببخشید بد،موقع،مزاحم شدم!
یکم طول کشید تا دوباره جواب داد ،به نظرم اومد، رفت لباسشو عوض کنه ،شاید موقع صحبت لباس مناسبی تنش نبود ،تو دلم بهش خندیدم ،روی دیوار کی داریم یادگاری مینویسیم!
حداقل یک رب پشت تلفن منتظرش بودم..
بالاخره جواب داد.
_بله آقا میلاد بامن کاری داشتید؟
_خانوم احمدی این چه وضعشه الان یک ربعه پشت تلفن منتظرم.
_ببخشید...
آروم گفت ،کمی دلم به حالش سوخت ...
_خانوم احمدی میتونید فردا غروب تا آخر شب از یه دختر کوچولو مراقبت کنید؟
بدون معطلی،گفت:
_بله،همون بچه ای که براش ،دنبال پرستار میگشتید؟
_فوضولیش به شما نیومده، میتونید ؟
_بله بله ،البته...فقط یه چیزی باید بیرامش خونه خودمون؟
_آره
_باشه چشم ،فرداغروب، چه ساعتی؟
_آدرس خونتونو بدید خودم میارمش.
_چشم...
romangram.com | @romangram_com