#پسرای_بازیگوش_پارت_11
برگه رو انداخت تو بغل رضا
_بیا رضا انگار مال توعه
_من؟ به من چه !حتما بچه ی خودته ،نه نه مال امیر علیه
بچه همچنان گریه میکرد....
امیر علی_من که مثل شما نیستم دسته گل به آب بدم من تمیـــز کار میکنم
نگاهی به بچه انداخت
_میلاد ببین دماغش کپیه خودته
همه با دقت نگاهش کردیم ،راست میگفت مدل دماقش شبیه به میلاد بود....
_مال من که نیست ،اگه برا امیر علیو رضاهم نباشه حتما مال امیر یا حسینه...
حسینی که تاالان به دعوای آنها میخندید گارد گرفتو گفت:
_چی؟ من؟نه باو
باانگشتش به من اشاره کرد
_مال امیره
همه نگاهشونو به من دوختن اما باخشمی که در چهرم نشاندم همگی زدن گاراج
باخشمی که امیر نشونمون دادهیچ کس دیگه جرات حرف زدن نداشت
گریه ی بچه تمومی نداشت از تو سبد بیرون آوردمش خیلی کوچولو بود،رودستم گذاشتمشو کمی تکونش دادم ،آروم شد ....
رضا_یعنی بچه کدومامونه؟
امیر علی_مال من که نیست من از خودم مطمئنم.
romangram.com | @romangram_com