#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_84
فروشنده یک روسری طوسی ساتن که روش طرحهای سرخابی و صورتی داشت، به دست مریم داد
- آینه ندارید؟
فروشنده:
-چرا. پشت سرتون.
مریم روسری رو از زیر شال روی سرش انداخت و گره زد.
سرشو جلوی آینه چپ و راست کرد.
پشت سرش ایستادم و به چهره ش از توی آینه زل زدم و گفتم:
-زیباست
به سمت من چرخید
romangram.com | @romangram_com