#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_147


در باز شد و خانم پرستار تو آستانه در ظاهر شد.

یک نگاه متعجبی به من انداخت:

- خدا هم بین بنده هاش گیر کرده. یکی گریه میکنه که چرا جواب آزمایش منفیه و یکی هم خودش به زمین و زمان میدوزه که بقبولونه جواب مثبت آزمایش، اشتباهه.

والا! ما موندیم دیگه وقتی جواب آزمایش مثبت میشه به طرف بگیم مبارکه یا متاسفم.

نالیدم:

- حالا چی میشه؟

- چی رو چی میشه؟

- بچه رو میگم دیگه.

- میخواستی چی بشه. برو به شوهرت بگو جواب آزمایش مثبته. بابای بچه ت خودش میدونه که چکار کنه. یا نگهش میداره و یا اجبارت میکنه که بندازیش.

زیر لب گفتم: شوهر... بابای بچه

یک کم کلماتو مزه مزه کردم. چقدر طعمش غریب بود.

دوباره چشمهامو بستم.

سعی کردم به چیزی فکر نکنم ولی مگه میشد!

romangram.com | @romangram_com