#پناهم_باش_پارت_60
به طرفم که اومد بین بازوهاش که اسیرم کرد لب زد
سینا: غلط کردم غلط کردم به جونه توکه برام نفسی دیگه مست نمیکنم معذرت میخام معذرت میخام
یاد دیشب رهام نمیکرداما خوبی های سینا اینقد زیاد بود که لایق بخشیده شدن باشه نبود؟
برگردیم خونه
سینا: چشم هرچی تو بگی برو وسایلتو جمع کن یه ساعته دیگه راه می افتیم
ازم که جداشد ازش فاصله گرفتم به طرف اتاقی که وسایلم توش بود رفتم
بایه نگاه دور اتاق گوشیمو پیدا کردمو صفحه شو لمس کردم سیل تماس ها وپیام های ارش سرازیر شده بود شماره شو گرفتم و منتظر شدم جواب بده..
ارش: الو سارا؟؟ معلوم هست کدوم گوری بودی؟
داشتی چه غلطی میکردی؟
مگه باتو نیستم چرا لال مونی گرفتی؟
ساراااااااا
صدای دادش توی سرم پیچید من عاشق این ادم عصبی بودم
سلام
ارش: سلام ودرد بیشعور..
چرا عصبانی هستی؟
نباشم سارا؟ نباشم؟ معلوم هست کجایی؟
گوشی رو روی من قطع میکنی اره؟؟ بالاخره که دستم بهت میرسه
ارش دیشب بیشتر از اینکه ارومم کنی عصبیم میکردی
ارش:انتظار داشتی چی بگم وقتی اون اشغاله مست پشته در اتاقت بود هان؟
نمیدونم
ارش: دیشب چیشد
هیچی دروقفل کردم نشستم پشته در نمیدونم کی خابم برده بود
ارش:سارا همین الان ازاونجا برمیگردی خونه
داریم وسایلمونوجمع میکنیم
ارش: یعنی چی جمع میکنیم مگه بااون بیشرف برمیگردی؟
نه پس تنهایی برمیگردم
ارش:وااااااای سارا میشینی عقب یه کلمه ام باهاش حرف نمیزنی گرفتی چیشد؟
باشه
ارش: مدیون منی اگه جلو بشینی یا باهاش حرف بزنی
ارش باشه عقب میشینم ولی نمیتونم که لال بشم شاید لازم باشه یه چی بگم اخه
ارش: فقط اگر مجبور شدی حرف میزنی ok؟
romangram.com | @romangram_com