#پناهم_باش_پارت_42

ارش و درد کجایی تو کشتی منو
لب میزنم بیمارستان
ارش: چرااااا
صدای دادش توی گوشم میپیچه
حمله ی عصبی
ارش: چرا چی شده ؟
زمزمه میکنم
اینجا بود
ارش: کی راهش داده؟ چطور اومده بود برای چی؟
صدای بلندش ونفس های بلندش رگای برجسته روگردنش و جلوی چشمام میاره
نمیدونم سینا وبابا نبودن
ارش: اذیتت کرد؟
نه فقط اومد کنارم نشست ومن از حال رفتم
ارش:غلط کرده مرتیکه بی مادر حرومزاده ی عوضی
ارش
ارش:جانم
بسه نگو
ارش:چشم
ارش بومیدم
ارش: وااای وااای بازم بازم لعنت بهت اشغال .
تو تمیزی عزیزم تو پاکی تو گله منی ازهمه ادمایی که دور ورمن پاکتری مگه میشه کثیف باشی
؟!
دوساعت خودمو شستم ولی باز بومیدم
ارش:بونمیدی عزیزم اروم باش پنجره رو واکن هوای تازه تو اتاق بیاد. بهش فک نکن تا یادت بره.الان خوبی؟
نه
ارش: بمیره ارشت که دستش ازت کوتاهه تورو خدا با بابات حرف بزن تموم شه این دوری دارم دق میکنم بقران
باشه
ارش:سارا تحمل کن جان ارش کم نیار تموم میشه این روزا بهت قول میدم
باشه
ارش: اینقد اروم نگو باشه اتیش نزن منو حرف بزن
ترسیدم

romangram.com | @romangram_com